atraatra، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

آترا وآترینا تمام هستی من

عید غدیر خم مبارک...

سلام دختر گلم عیدت مبارک باشه....عید غدیر یکی از بزرگترین عیدهای مسلمانان است...و این عید را به همه ی دوستان گل و نی نی های خوشمزه تبریک میگم... ...
24 آبان 1390

نی نی خوشمزه

سلام مهربونم... الان که واست مینویسم ساعت از دوازده شب گذشته و شنبه شده دیروز که همون جمعه بود من رفتم تا برات یه تعداد لباسهای که پارسال واست بزرگ بودن رو از توی وسایل نوزادیت در بیارم ...وقتی که لباساتو دیدم یادم اومد به پارسال که چه نی نی خوشمزه ای بودی هنوز بوی نوزادیت رو میداد آخه من شما رو یک روز در میون حمام میدادم و میدم البته بابایی میگه دیگه دخمل قشنگمو کمتر حمام بده چون هوا سرد شده و دخترم خدایی نکرده یک وقت مریض میشه ببین چه بابای خوبی داری چه قدر هوای دختر خوشمزشو داره...البته ملوسکم الان هم یک عالمه لباس های زمستونی داری هم بابایی واست خریده هم بابا مصطفی هم خاله سحر...   ...
21 آبان 1390

بدون عنوان

فدات بشم دختر نازم قربونت برم عسل خوشمزه که پای کامپیوتر ایستادی عکس پنج ماهگیت هم بیت عکس های جدیدت گذاشتم مشغول نودل خوردن و تماشا کردن تی وی ...
19 آبان 1390

عروسک من

سلام به زیبا ترین دختر دنیا بهت تبریک میگم مامان امروز تونستی بدون کمک هیچ وسیله ای دو قدم حرکت کردی عزیزم... الان هم مثل یک فرشته لالا کردی مامانی دوست دارم یه عالمه اصلا نمیشه اندازه ی دوست داشتنمو برات بگم ...
19 آبان 1390

بی خوابی....

سلام دختر مهربونم عزیزم اول از همه عیدت مبارک باشه ببخشید که این دو روز نتونستم واست مطلب بذارم چون که یه کم سرم شلوغ بود...عروسک نازم ماشاالله خیلی بازی گوش شدی دوست داری همه چیز رو امتحان کنی دیشب من و بابا هر کاری میکردیم که لالا کنی اما بی خوابی زده بود به سرت و اصلا نمیخوابیدی...
17 آبان 1390

محل کار بابا

سلام قشنگم امروز ظهر بابا خرید کرده بود و زود اومد خونه تا من مشغول مرتب کردن بودم  بابایی گفت دخمل عزیزمو آمادش کن میخام با خودم ببرم شرکت منم زود امادت کردم و با بابایی رفتین اینم عکستون پدر و دختر خدا نگهدار.....  بای بای وقتی که شما رفتین من لباسهاتو شستم بعد وسایلتو که داشتی بازی میکردی رو مرتب کردم و بعدش هم منتظرتون موندم تو این یک ساعت دلم واست تنگ شد خیلی زیاد ...
9 آبان 1390